حضرت امیرالمؤ منین و تعریف امام علیه السّلام قسمت دوم
امّ سلمه بانوى حرم رسول اکرم صلى الله علیه و آله نقل کرده است که آن حضرت فرمودند:
در بین رکن و مقام (کنار کعبه معظمه) با مردى از امت من بیعت مى شود.
بیعت کنندگان به تعداد اهل بدر هستند (یعنى سیصد و سیزده نفرند). پس، جمعیتى نیرومند از عراق و برجستگانى از شام خواهند آمد و در این موقع لشکرى از شام مى آید که چون به سرزمین بیداء مى رسد (نزدیک مکه مکرمه) در این سرزمین همه جمعیت فرو مى روند. آنگاه مردى از قریش با اقوامش از قبیله کلب مى آید. خداوند آنها را از بین مى برد و در آن روز مغبون کسى است که از غنائم بنى کلب محروم بماند.
ابى سعید خدرى در ارتباط با سالهاى قبل از ظهور حضرت بقیة الله ارواحنا له الفداء از آورنده اسلام صلى الله علیه و آله حدیثى نقل نموده است که آن حضرت مى فرماید:
زود است که بعد از من فتنه هایى بر پا مى شود (اطلاس). در این فتنه هرج و مرج و نبرد به چشم مى خورد. بعد از این، فتنه هایى سنگین تر و شدیدتر به وجود خواهد آمد که مردم پیوسته انتظار تمام شدن آن را مى کشند، اما متاءسفانه ادامه خواهد داشت تا اینکه خانه اى در دنیاى عرب نماند مگر اینکه این فتنه داخل آن خانه شود. بعلاوه، شعاع این فتنه چندان وسیع است که هر مسلمانى در هر کجا که باشد دچار آن فتنه خواهد شد تا اینکه مردى از دودمان من قیام کند.
ابى هریره از رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله نقل مى کند که آن حضرت فرمودند:
مردى از شام به نام سفیانى خروج مى کند و تمام افرادى که از او متابعت مى کنند از طایفه کلب هستند. پس، کشتار مى کنند؛ حتى شکم زنها را مى درند و بچه ها را مى کشند. آنگاه طایفه قیس با او جنگ مى کنند و همگى کشته مى شوند و کسى که بتواند مقاومت کند نمى ماند. در این هنگام مردى از خاندان من در مکه مکرمه قیام مى کند و خبر قیامش به سفیانى مى رسد.
پس، از لشکریان خود جمعیتى را به جنگ او مى فرستد و خود با لشکریانش به طرف مکه معظمه حرکت مى کند. وقتى که به سرزمین بیداء (در نزدیکى مکه مکرمه) مى رسند به امر خداوند، زمین آنها را فرو مى برد و نمى ماند از آن لشکر مگر خبردهنده اى (که خبر نابودى لشکر را به مکه معظمه یا شام مى رساند).
یکى از مهاجران قبطیه از امّ سلمه همسر گرامى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله نقل مى کند که ایشان فرمودند:
همانا گروهى که عازم نبرد با خانه کعبه هستند در سرزمین بیداء فرو مى روند. امّ سلمه عرض مى کند: یا رسول الله ! آیا امکان دارد که یک نفر در میان این مردم مجبور باشد؟ فرمودند: هر کسى بر اساس نیتى که دارد (در پیشگاه خداوند) محشور مى شود.
خواننده محترم !
البته منظور از نبرد با خانه کعبه یعنى جنگ با حضرت بقیة الله روحى له الفداء و مراد از این لشکر، لشکر سفیانى است .
از حذیفه روایت شده است که حضرت خاتم الانبیاء صلى الله علیه و آله فرمودند:
فاجعه اى بس بزرگ در زوراء پیاده مى شود. عرض کردند: زوراء کجاست ؟ فرمودند: شهرى است در مشرق و در اطرافش نهرهایى قرار گرفته است . ساکنان آن از ستمگران امت من و بدترین مخلوقات روى زمین هستند که به وسیله چهار نوع از بلا عذاب مى شوند:
1. کشتار به وسیله شمشیر
2. فرو رفتن در زمین
3.پرتاب کردن و درهم کوبیدن
4.مسخ شدن .
پیامبر بزرگ اسلام فرمودند:
هرگاه سودان براى دست یافتن به عرب حرکت کرد و در زمین اردن، در این موقع، سفیانى قیام مى کند و در حالى که سیصد و شصت هزار سوار در اختیار او هست، مى آید تا به شهر شام مى رسد و در بین راه تمام شهرها با او بیعت مى کنند، از جمله سى هزار تن از طایفه کلب با او بیعت مى نمایند. پس، سفیانى لشکرى به عراق مى فرستد و در زوراء (ظاهرا بغداد باشد) صد هزار تن از جمعیت آن شهر را مى کشد. آنگاه از آنجا به سمت کوفه مى رود و کوفه را خراب مى کند. در این موقع، پرچمهایى از مشرق حرکت مى کنند و رهبرى آنها را مردى به نام شعیب بن صالح به عهده دارد که با سفیانى درگیرى پیدا مى کند و اسراى کوفه را نجات مى دهد. بعد از این جریان، لشکر دیگرى از جانب سفیانى به سمت مدینه حرکت مى کند و سه روز آنجا را مورد تعدى و تجاوز قرار مى دهد . آنگاه به سمت مکه حرکت مى کنند تا اینکه به سرزمین بیداء مى رسند. جبرئیل علیه السّلام از طرف خداوند ماءموریت پیدا مى کند و با اشاره به زمین، تمام این جمعیت را فرو مى برد مگر دو نفر که خودشان را به سفیانى مى رسانند و او را از هلاکت لشکریانش آگاه مى سازند. مقارن این وضع، عده اى از قریش به قسطنطنیه مى گریزند و سفیانى از پادشاه روم مى خواهد که آنها را تسلیم وى کند. او هم این کار را مى کند و پناهندگان را تسلیم سفیانى مى نماید و او همه آنها را در ابتداى شهر در دمشق گردن مى زند.
حذیفه گفت : سرانجام کار به جایى مى رسد که زنها در مسجد جامع دمشق حرکت مى کنند و محافلى تشکیل مى دهند و در حالى که سفیانى در محراب نشسته است بعضى از زنان در دامن او مى نشینند. در این موقع، یک نفر بلند مى شود و فریاد مى زند:اى مردم ! این عمل حرام است، مگر کافر شده اید؟ به امر سفیانى گردنش را مى زنند و هر کسى که متابعت از این شخص بکند او را مى کشند. پس، در این موقع منادى از آسمان فریاد مى زند:اى مردم روى زمین ! خداوند به زندگى ستمکاران خاتمه داد و منافقان و پیروان آنها از بین رفتند (حکومت باطل و اهل آن واژگون شد). خداوند براى شما فرمانروایى از آل محمد صلى الله علیه و آله معین فرموده که در مکه است . بشتابید و از دستورهایش پیروى کنید و نامش مهدى است .
حذیفه گوید: عمر بن حصین برخاست و عرض کرد: یا رسول الله ! مشخصات او را براى ما بیان فرمایید تا او را بشناسیم . حضرت فرمودند: او مردى از فرزندان من است که از نظر جسم و قواى جسمانى مانند اسرائیلیان است . دو عباى سفید پوشیده است، صورتش مانند ستاره درخشان مى درخشد، در طرف راست صورتش خالى سیاه است و از لحاظ سن به مرد چهل ساله اى مى ماند. مردانى از شام به نام ابدال و پیروانشان و نیز نجبا و یاران آنها از مصر و جمعیتى از مشرق حرکت مى کنند تا اینکه به مکه معظمه مى رسند و در بین رکن و مقام با آن حضرت بیعت مى کنند. در این موقع، مهدى ما به طرف شام حرکت مى کند در حالتى که جبرئیل علیه السّلام پیشاپیش او و میکائیل به دنبال او در حرکت اند. موجودات آسمان و زمین - اعم از حیوانات دریایى، پرندگان و چرندگان - از حکومت و قیام او خوشحال هستند. در دولت او نهرهاى آب زیاد مى شود و زمین برکات خود را مضاعف مى کند و تمام گنجهاى نهفته آشکار مى گردد. او با لشکریانش به شام مى رسند و سفیانى را در زیر درختى که شاخه هاى آن به طرف دریاچه طبریه است سر مى برند و طایفه بنى کلب را مى کشند.
حذیفه گوید: حضرت رسول صلى الله علیه و آله فرمودند: چه روز بدى است روز کلب . حذیفه عرض کرد: یا رسول الله ! چگونه مى شود با آنها جنگید و حال آنکه آنها مسلمان اند؟ پیامبر فرمود: اینها در آن روز مرتد هستند و گمان مى کنند مشروبات الکلى حلال است و نماز نمى خوانند.
حضرت امام امیرالمؤ منین علیه السّلام خبر از قیام سفیانى و آمدنش به کوفه مى دهد و نیز مى فرماید:
در این موقع سفیانى از کوفه قصد حمله به خراسان دارد و مردم خراسان در طلب حضرت مهدى (علیه السّلام) به حرکت در مى آیند و با سید هاشمى ملاقات مى کنند در حالى که پرچمهاى سیاه در اهتزاز است (رایات جنات سید حسنى). پیشاپیش سپاه، شعیب بن صالح قرار گرفته است و در جایى به نام اصطخر نبرد شدیدى در مى گیرد که لشکریان سفیانى از بین مى روند و آنگاه مردم تمناى دیدار حضرت مهدى (علیه السّلام) را دارند.
نعیم بن حماد در کتاب فتن با سند صحیح از على علیه السّلام نقل مى کند که آن حضرت فرمودند:
فتنه (فتنه هاى آخر الزمان) بر چهار قسم است : فتنه سراء، فتنه ضراء و فتنه کذا(ممکن است اشاره به فتنه هاى عقیدتى باشد). آنگاه اشاره به معدن طلا فرمودند. در این هنگام، مردى از آل رسول صلى الله علیه و آله قیام مى کند و امور مردم به دست پرقدرتش اصلاح خواهد شد.
نعیم بن حماد از على علیه السّلام نقل مى کند که فرمودند:
هرگاه منادى از آسمان (جبرئیل علیه السّلام) ندا در داد که حق با آل محمد (صلى الله علیه و آله) است، در این هنگام، مهدى این خاندان ظاهر مى شود که همه مردم او را مى بینند و محبت نسبت به آن سرور در دلهاى مردم متمرکز مى شود بطوریکه یادى از غیر آن حضرت نمى کنند.
ابى اسحاق از امام امیرالمؤ منین علیه السّلام روایت مى کند که فرمودند:
آن حضرت نگاهى به حضرت امام حسین (علیه السّلام) کردند و فرمودند: این فرزند من سید و آقاست چنانکه جدش او را سید خوانده است (شاید اشاره به حدیث ((الحسن و الحسین سید اشباب اهل الجنة)) باشد). بزودى خداوند از نسل او مردى را بوجود مى آورد که همنام (محمد) و از نظر ظاهر و قیافه شبیه پیامبر شماست اما از نظر اخلاق با او فرق مى کند(ممکن است اشاره به اختلاف برنامه کار باشد که وجود مقدس رسول الله صلى الله علیه و آله ماءمور به ظاهر بود، اما حضرت مهدى علیه السّلام چون باید جهان را اصلاح کند ماءمور به واقع است).
سپس داستانى را که زمین را پر از عدل مى کند، ذکر کرد.
هلال بن عمرو از امام امیرالمؤ منین علیه السّلام حدیث مى کند که آن سرور فرمودند:
از رسول اکرم صلى الله علیه و آله وسلم شنیدم مردى از وراءالنهر که او را حارث بن حراث مى گویند قیام مى کند. در پیشاپیش او مردى در حرکت است که نامش منصور است (یکى از نامهاى مبارک آقا حضرت مهدى روحى له الفداء منصور است) و زمینه را براى حکومت آل محمد آماده مى سازد چنانچه قریش نسبت به رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم همین معامله را کردند (آماده ساختن زمینه پیشرفت). فرمودند: بر هر مسلمانى واجب است او را یارى کند (یا دعوتش را اجابت نماید).
محمد بن صامت مى گوید:
از حضرت امام حسین علیه السّلام پرسیدم : آیا براى ظهور حضرت مهدى علیه السّلام نشانه هایى هست ؟ فرمودند: آرى . عرض کردم : چیست ؟ فرمودند: هلاکت بنى عباس، قیام سفیانى (از شام) و فرو رفتن در سرزمین بیداء (نزدیکى مکه معظمه لشکریان سفیانى به زمین فرو مى روند). عرض کردم : فدایت شوم، مى ترسم این امر به طول انجامد. فرمودند: این سه نشانه منظم یکى بعد از دیگرى خواهد آمد.
بخارى در کتاب خودش از عوف بن مالک از حضرت امام حسین علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمودند:
هرگاه دیوار مسجد کوفه که در جنب خانه عبدالله بن مسعود (یا خانه عبدالملک است) خراب شد، در این هنگام، سلطنت دشمنان ما (کنایه از انقراض بنى العباس یا دیگران) ساقط مى شود و در این زمان است که مهدى ما قیام مى کند
(اللهم عجل فرجه).